۱۳۸۷ مرداد ۱۷, پنجشنبه

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

مراسم نخستین سالروز درگذشت استاد فرزانه - دکتر محمود بهزاد درعصر روز پنج شنبه (07/06/1387) در محل سالن سازمان نظام پزشکی شهرستان رشت با حضورشاگردان ،دوستداران ، اساتید دانشگاههای کشور وبا حضور اعضای انجمن داروسازان گیلان،جامعه دانش آموختگان دبیرستان البرز،ناشران و...،برگزار خواهد شد.از جمله سخنرانان این مراسم ،استاد فرزانه احمد سمیعی (گیلانی)- عضو فرهنگستان زبان فارسی و از دوستان قدیمی دکتر بهزاد، خواهند بود
لازم به ذکر است دکتر محمود بهزاد درساعت 16.15 عصر روز پنج شنبه(08/06/1386)بر اثر بیماری سرطان دستگاه گوارش
درگذشت
یادش گرامی و راهش پررهرو
انتشارات گپ-18/05/1387

دکتر محمود بهزاد ،مترجم آثار علمی


پس از تقریبا 10 سال این نخستین‌باری است كه برای تبریك سال نو به دكتر بهزاد سری نمی‌زنیم. چقدر جای او در آن گوشه دنج داروخانه شرق كه درست دور میدان شهرداری رشت و در شلوغ‌ترین و پررفت‌و آمدترین جای شهر واقع شده، خالی است. اما هر وقت به كتابخانه‌مان نگاهی می‌اندازم، خیالم جمع می‌شود؛ او هنوز با ماست و به معنی واقعی كلمه حضور دارد. نه‌تنها در كتابخانه شخصی ما كه در كتابخانه‌های تمامی دانشگاه‌ها و مراكز علمی و فرهنگی كشور و لابه‌لای نوشته‌های پرشمارش و در تك‌تك كلمه‌هایی كه با دقت و وسواس انتخاب می‌كرد و در یاد شاگردان بی‌شمارش زنده است.دكتر بهزاد كه او را پدر زیست‌شناسی ایران نامیده‌اند، نخستین و شاید مشهورترین كتابش را در بحبوحه اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در سال 1323 منتشر كرد. در آن زمان او تازه از كرمانشاه به رشت بازگشته بود.او كه دانش‌آموخته علوم طبیعی و یكی از دو دانشجویی بود كه در خرداد 1314 در این رشته لیسانس گرفتند، متوجه شد كه در نوشته‌های پراكنده موجود درباره داروین و نظریه تكامل جانب انصاف رعایت نشده و چیزهایی به نادرست و از سر بدفهمی به داروین نسبت داده می‌شود. از این‌رو از مجموعه نظریه‌های تكاملی داروین شرحی فراهم آورد كه پس از بازنویسی آن را تحت عنوان «داروین چه می‌گوید» توسط انتشارات طاعتی منتشر كرد. این كتاب به سرعت مورد توجه قرار گرفت و در بازنگری‌های بعدی شرح و بسط یافت و خلاصه‌هایی از دو كتاب «اصل انواع» و «نسب انسان» داروین به آن افزوده شد و از چاپ هفتم «دارویینیسم و تكامل»‌نام گرفت. در مجموع چیزی نزدیك به 40 هزار نسخه از این كتاب چاپ شد كه آن را یكی از ركوردهای چاپ كتاب‌های علمی غیردرسی در ایران می‌سازد. یكی دیگر از كارهای به‌شدت تاثیرگذار دكتر بهزاد ترجمه «روان‌شناسی فیزیولوژیك» اثر كلیفورد مورگان است كه تحولی بنیادین در رشته روان‌شناسی در ایران به‌وجود آورد. این كتاب سال‌های سال به‌عنوان كتاب درسی در دانشكده‌های روان‌شناسی كشور تدریس شد.دكتر بهزاد روشنفكری برجسته و در زمانه خود بی‌نظیر بود و رسالتش را آن‌طور كه از یك روشنفكر جهان سومی انتظار می‌رود، یعنی پژوهشگر و گزارش‌دهنده بی‌كم و كاست اندیشه‌ها متفكرین غرب، به‌خوبی انجام داد. نزدیك به صد كتاب علمی عامه فهم از او به جا مانده، در سخنرانی‌هایش كه بسیاری از آنها به شكل مقاله درآمده‌اند، گزارش دهنده و پژوهشگری چیره‌دست و در ترجمه‌هایش كه به ندرت می‌توان از آنها ایراد علمی گرفت نمونه شیوایی بود. او كه ویراستار ارشد موسسه فرانكلین بود در نوشته‌ها و ترجمه‌هایش نثر پاكیزه فارسی را به بهترین شكلی در اختیار خوانندگان قرار می‌داد. شمار ترجمه‌ها و وسعت تاثیرگذاری كارهای دكتر به قدری است كه به او «لقب آسیموف ایران» را داده‌اند. او نزدیك به سه هزار صفحه از آثار آیزاك آسیموف را به فارسی برگردانده است. حجم عظیم كتاب‌های دكتر در حوزه‌های مختلف علوم زیستی شامل تكامل، گیاه‌شناسی و جانورشناسی، منشاءحیات، جنین‌شناسی، زمین‌شناسی، رفتارشناسی، انسان‌شناسی، روان‌شناسی فیزیولوژیك، ژنتیك، فیزیولوژی، محیط زیست و تاریخ علم به‌گونه‌ای است كه به سختی می‌توان باور كرد كه تمام این كارها را تنها یك نفر انجام داده است. تازه اینها به غیر از كتاب‌های درسی دانش‌آموزان و فرهنگ علم (همراه با احمد بیرشك و...) است. دكتر بهزاد پس از سال‌ها معلمی در دبیرستان و دانشگاه و بعد از بازنشستگی در 47 سالگی در 1341 مامور تاسیس «سازمان كتاب‌های درسی ایران» شد و طی دو سالی كه مسوول این سازمان بود بسیاری از كتاب‌های درسی آن دوره را با محتوا و رسم‌الخط جدید تهیه و ترجمه كرد. دكتر بهزاد پس از سال‌ها خدمت به نظام آموزشی كشور در 1359 به زادگاهش، رشت، بازگشت و در 25 سال پایانی عمرش لحظه‌ای بیكار نمی‌ماند و تعداد زیادی از آثارش را در این دوره خلق كرد. سرانجام هشتم شهریور 86 در 94 سالگی و در اثر سرطان معده و كبد در خانه خویش در آرامش درگذشت در حالی‌كه آخرین اثرش را هنوز به پایان نرسانده بود.یادش گرامی باد.
نویسنده:طاهره رنجبر
سایت روزنامه کارگزاران- شماره459 - 28/12/1386

مدرسه ،دانشگاه ،اجتماع : یادی از دکتر محمود بهزاد


تصویر دکتر بهزاد در آزمایشگاه دبیرستان البرز- سال 1334

در اخبار خواندم که دکتر محمود بهزاد در سن 94 سالگی درگذشت. من از این مرد بزرگ خاطرات شیرینی دارم. سال سوم دانشکده علوم تربیتی در دانشگاه تهران بودم. سیستم آموزشی به صورتی بود که می توانستیم 10 واحد از مجموعه واحد ها ی خود را در یکی از رشته های دیگر مانند زبان انگلیسی, روان شناسی و .. بگذرانیم. من واحد های روان شناسی را انتخاب کرده بودم. یکی از دروسی که باید می گذراندم درس روانشناسی فیزیولوژیک بود. به دلیل این که رشته ام ریاضی بود از این درس و درس هایی که به زیست شناسی و فیزیولوژی مرتبط بود چندان خوشم نمی آمد. حال باید درس 3 واحدی روانشناسی فیزیولوژیک را در آخرین ساعت درس ها در غروب پاییز در طبقه دوم دانشکده ادبیات می خواندیم. قبلا با کتاب های دکتر بهزاد(البته کتاب های غیر درسی او مانند آیا براستی انسان زاده میمون بود و علم و ..) آشنا بودم. پیر مرد سپید موی وقتی به کلاس آمد از همان آغاز با شوق و شورش چنان مرا جذب خود کرده بود که پیش از محتوای درس به شیوه تدریس او می اندیشیدم. همیشه سرحال و شادمان بود و آن قدر فعالیت در کلاس می کرد که خیس عرق می شد. گاه به ما می گفت که شما جوان ها چرا ورزش نمی کنید من هر روز از پله های ساختمان مسکونی مان که چند طبقه است بالا و پایین می روم. به راستی که تمام خصوصیات یک معلم را داشت. عشق به کار , انگیزه بالا و علاقه به دانشجویانش. غروب که از در دانشگاه تهران بیرون می آمدیم با این که شب شده بود و کلاس هم نزدیک به 3 ساعت طول می کشید, شاد و سرحال بودیم.شادی استاد ما را به وجد می آورد. او یکی از پرکار ترین استادان کشور بود که براستی به آموزش و پرورش کشور عشق می ورزید. یادش گرامی و روحش شاد باد.
نوشته شده توسط
admin در ساعت September 1, 2007 8:56 PM
http://www.attaran.net/