پس از تقریبا 10 سال این نخستینباری است كه برای تبریك سال نو به دكتر بهزاد سری نمیزنیم. چقدر جای او در آن گوشه دنج داروخانه شرق كه درست دور میدان شهرداری رشت و در شلوغترین و پررفتو آمدترین جای شهر واقع شده، خالی است. اما هر وقت به كتابخانهمان نگاهی میاندازم، خیالم جمع میشود؛ او هنوز با ماست و به معنی واقعی كلمه حضور دارد. نهتنها در كتابخانه شخصی ما كه در كتابخانههای تمامی دانشگاهها و مراكز علمی و فرهنگی كشور و لابهلای نوشتههای پرشمارش و در تكتك كلمههایی كه با دقت و وسواس انتخاب میكرد و در یاد شاگردان بیشمارش زنده است.دكتر بهزاد كه او را پدر زیستشناسی ایران نامیدهاند، نخستین و شاید مشهورترین كتابش را در بحبوحه اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در سال 1323 منتشر كرد. در آن زمان او تازه از كرمانشاه به رشت بازگشته بود.او كه دانشآموخته علوم طبیعی و یكی از دو دانشجویی بود كه در خرداد 1314 در این رشته لیسانس گرفتند، متوجه شد كه در نوشتههای پراكنده موجود درباره داروین و نظریه تكامل جانب انصاف رعایت نشده و چیزهایی به نادرست و از سر بدفهمی به داروین نسبت داده میشود. از اینرو از مجموعه نظریههای تكاملی داروین شرحی فراهم آورد كه پس از بازنویسی آن را تحت عنوان «داروین چه میگوید» توسط انتشارات طاعتی منتشر كرد. این كتاب به سرعت مورد توجه قرار گرفت و در بازنگریهای بعدی شرح و بسط یافت و خلاصههایی از دو كتاب «اصل انواع» و «نسب انسان» داروین به آن افزوده شد و از چاپ هفتم «دارویینیسم و تكامل»نام گرفت. در مجموع چیزی نزدیك به 40 هزار نسخه از این كتاب چاپ شد كه آن را یكی از ركوردهای چاپ كتابهای علمی غیردرسی در ایران میسازد. یكی دیگر از كارهای بهشدت تاثیرگذار دكتر بهزاد ترجمه «روانشناسی فیزیولوژیك» اثر كلیفورد مورگان است كه تحولی بنیادین در رشته روانشناسی در ایران بهوجود آورد. این كتاب سالهای سال بهعنوان كتاب درسی در دانشكدههای روانشناسی كشور تدریس شد.دكتر بهزاد روشنفكری برجسته و در زمانه خود بینظیر بود و رسالتش را آنطور كه از یك روشنفكر جهان سومی انتظار میرود، یعنی پژوهشگر و گزارشدهنده بیكم و كاست اندیشهها متفكرین غرب، بهخوبی انجام داد. نزدیك به صد كتاب علمی عامه فهم از او به جا مانده، در سخنرانیهایش كه بسیاری از آنها به شكل مقاله درآمدهاند، گزارش دهنده و پژوهشگری چیرهدست و در ترجمههایش كه به ندرت میتوان از آنها ایراد علمی گرفت نمونه شیوایی بود. او كه ویراستار ارشد موسسه فرانكلین بود در نوشتهها و ترجمههایش نثر پاكیزه فارسی را به بهترین شكلی در اختیار خوانندگان قرار میداد. شمار ترجمهها و وسعت تاثیرگذاری كارهای دكتر به قدری است كه به او «لقب آسیموف ایران» را دادهاند. او نزدیك به سه هزار صفحه از آثار آیزاك آسیموف را به فارسی برگردانده است. حجم عظیم كتابهای دكتر در حوزههای مختلف علوم زیستی شامل تكامل، گیاهشناسی و جانورشناسی، منشاءحیات، جنینشناسی، زمینشناسی، رفتارشناسی، انسانشناسی، روانشناسی فیزیولوژیك، ژنتیك، فیزیولوژی، محیط زیست و تاریخ علم بهگونهای است كه به سختی میتوان باور كرد كه تمام این كارها را تنها یك نفر انجام داده است. تازه اینها به غیر از كتابهای درسی دانشآموزان و فرهنگ علم (همراه با احمد بیرشك و...) است. دكتر بهزاد پس از سالها معلمی در دبیرستان و دانشگاه و بعد از بازنشستگی در 47 سالگی در 1341 مامور تاسیس «سازمان كتابهای درسی ایران» شد و طی دو سالی كه مسوول این سازمان بود بسیاری از كتابهای درسی آن دوره را با محتوا و رسمالخط جدید تهیه و ترجمه كرد. دكتر بهزاد پس از سالها خدمت به نظام آموزشی كشور در 1359 به زادگاهش، رشت، بازگشت و در 25 سال پایانی عمرش لحظهای بیكار نمیماند و تعداد زیادی از آثارش را در این دوره خلق كرد. سرانجام هشتم شهریور 86 در 94 سالگی و در اثر سرطان معده و كبد در خانه خویش در آرامش درگذشت در حالیكه آخرین اثرش را هنوز به پایان نرسانده بود.یادش گرامی باد.
نویسنده:طاهره رنجبرسایت روزنامه کارگزاران- شماره459 - 28/12/1386
۱ نظر:
بهار از خاطر شمشادها رفت
چه آسان می توان از یادها رفت
ارسال یک نظر