تصویر دکتر بهزاد در آزمایشگاه دبیرستان البرز- سال 1334
در اخبار خواندم که دکتر محمود بهزاد در سن 94 سالگی درگذشت. من از این مرد بزرگ خاطرات شیرینی دارم. سال سوم دانشکده علوم تربیتی در دانشگاه تهران بودم. سیستم آموزشی به صورتی بود که می توانستیم 10 واحد از مجموعه واحد ها ی خود را در یکی از رشته های دیگر مانند زبان انگلیسی, روان شناسی و .. بگذرانیم. من واحد های روان شناسی را انتخاب کرده بودم. یکی از دروسی که باید می گذراندم درس روانشناسی فیزیولوژیک بود. به دلیل این که رشته ام ریاضی بود از این درس و درس هایی که به زیست شناسی و فیزیولوژی مرتبط بود چندان خوشم نمی آمد. حال باید درس 3 واحدی روانشناسی فیزیولوژیک را در آخرین ساعت درس ها در غروب پاییز در طبقه دوم دانشکده ادبیات می خواندیم. قبلا با کتاب های دکتر بهزاد(البته کتاب های غیر درسی او مانند آیا براستی انسان زاده میمون بود و علم و ..) آشنا بودم. پیر مرد سپید موی وقتی به کلاس آمد از همان آغاز با شوق و شورش چنان مرا جذب خود کرده بود که پیش از محتوای درس به شیوه تدریس او می اندیشیدم. همیشه سرحال و شادمان بود و آن قدر فعالیت در کلاس می کرد که خیس عرق می شد. گاه به ما می گفت که شما جوان ها چرا ورزش نمی کنید من هر روز از پله های ساختمان مسکونی مان که چند طبقه است بالا و پایین می روم. به راستی که تمام خصوصیات یک معلم را داشت. عشق به کار , انگیزه بالا و علاقه به دانشجویانش. غروب که از در دانشگاه تهران بیرون می آمدیم با این که شب شده بود و کلاس هم نزدیک به 3 ساعت طول می کشید, شاد و سرحال بودیم.شادی استاد ما را به وجد می آورد. او یکی از پرکار ترین استادان کشور بود که براستی به آموزش و پرورش کشور عشق می ورزید. یادش گرامی و روحش شاد باد.
نوشته شده توسط
admin در ساعت September 1, 2007 8:56 PM
http://www.attaran.net/
نوشته شده توسط
admin در ساعت September 1, 2007 8:56 PM
http://www.attaran.net/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر