۱۳۸۷ آبان ۲, پنجشنبه




مروري بر خدمات تربيتي و آثار روان‌شناسي دكتر محمود بهزاد
بهزاد و روان‌شناسي

دكتر موسي كافي - استادیار روانشناسی دانشگاه گیلان

«من عاشق معلمي هستم و از زندگي با دانش‌آموز و دانشجو لذت مي‌برم و افتخار مي‌كنم كه معلم بوده و هستم
دكتر محمود بهزاد

كيهان علمي، آذرماه 1370، ويژه‌نامه‌ي دكتر محمود بهزاد

يكي از مهم‌ترين خدمات استاد دكتر محمود بهزاد پرداختن به امر تعليم و تربيت بوده است. ايشان در سال 1314 در رشته‌ي علوم تربيتي ليسانس گرفت و نخستين فعاليت شغلي خود را با تدريس در مدارس شروع كرد و تا واپسين ماه‌هاي عمر پربارش به تدريس روان‌شناسي فيزيولوژيك به دانشجويان رشته‌ي روان‌شناسي دانشگاه گيلان ادامه داد. استاد عاشق كلاس و درس و بحث بود. كلاس بسيار گرمي داشت كه به‌راستي روي همه‌ي دانشجويان اثر مي‌گذاشت. به‌نظر پارسونز و همكاران (1385) كلاس درس جاي انرژي است؛ جايي كه مي‌تواند شگفت‌انگيز و هيجان‌آور باشد؛ جايي كه در آن زندگي شكل مي‌گيرد. اما كلاس با انرژي و شور و هيجان حاصل تلاش و تصميمات سنجيده‌ي معلمان ماهر و متخصص است. كساني كه در كلاس درس استاد بهزاد بوده‌اند اين ويژگي‌ها را به‌خوبي لمس كرده‌اند.
استاد بهزاد در كلاس‌هاي درس از فنون و مهارت‌هاي تدريس به‌خوبي استفاده مي‌كرد. بيان مطالب پيچيده‌ي علمي به زبان قابل فهم دانش‌آموزان و دانشجويان، ذكر مثال‌هاي واضح و ملموس، استفاده از ابزارهاي كمك‌آموزشي، به‌كارگيري حركات مناسب دست و بدن، نظم و سازمان‌دهي كلاس درس و وقت‌شناسي و حضور به‌موقع در كلاس از جمله ويژگي‌هاي اساسي استاد در امر آموزش بود. به مشاركت شاگردان به بحث و گفتگو در كلاس اهميت زيادي مي‌داد و آنان را به پرسش تشويق مي‌كرد. ايشان از اين روش‌ها در انتقال دانش به شاگردان به خوبي بهره مي‌گرفت. همچنان كه پارسونز و همكاران (1385) مطرح كردند، دانش تعليم و تربيت دانشي است درباره‌ي راه‌هاي موثر ارايه‌ي‌ اطلاعات به يادگيرندگان. اين دانش به‌نوبه‌ي خود مستلزم آگاهي درباره‌ي اين موضوع است كه چه چيزي سبب مشكل يا آسان شدن محتواي يادگيري در شاگردان مي‌شود. معلمان از طريق زبان بدن1، استفاده از فضا، تُن صدا و تماس چشمي با شاگردان ارتباط برقرار مي‌كنند كه تمامي اين راه‌ها تاثيري گسترده بر نحوه‌ي انتقال پيام معلم و گيرايي شاگرد دارد (فليندرز، به نقل از پارسونز، 1385).
در زمينه‌ي اهميت تعليم و تربيت و كار در كلاس درس در بخش‌هايي از كتاب «علم» (1362) تاليف دكتر بهزاد آمده است:
يكي از راه‌هاي علم‌آموزي كنجكاو كردن شاگردان براي دانستن امري است كه قبلاً چندان بدان امر توجه نداشته‌اند. هنگامي كه دانش‌آموزي كنجكاو شود، موضوع را به‌خوبي فرا مي‌گيرد و آن موضوع جزو دانسته‌هايش مي‌شود. راه ديگر اين است كه معلم از صورت سخنگو بيرون بيايد و شاگردان را به فكر كردن و سخن گفتن وادار سازد. براي اين كار معلم بايد پرسش‌هايي درباره‌ي موضوع درسي مطرح كند و از شاگردان پاسخ آن‌ها را بخواهد و وضعي پيش آورد كه همه در پاسخ دادن شركت كنند و راه درست علم‌آموزي اين است كه كوشش شود شاگرد مفاهيم علمي كسب كند نه آن‌كه مطالب علمي را حفظ كند.
استاد بهزاد با توجه به شيوه‌ي نگارش مطالب به زباني ساده و بيان موضوعات علمي به زباني قابل فهم در اين زمينه دو مثال ذكر كرده است كه بي مناسبت نيست در اين‌جا آورده شود.
1- روزي آموزگاري كه در كلاس چهارم ابتدايي تدريس مي‌كرد اين موضوع را براي نوشتن انشا به شاگردانش داد: «وضع يك خانواده‌ي فقير را شرح دهيد.» دختر يك ثروتمند كه در آن كلاس تحصيل مي‌كرد اين طور نوشت: «خانواده‌اي بود فقير، پدر فقير، مادر فقير، پسران فقير، دختران فقير، پدربزرگ فقير، زمين تنيس فقير، فرش‌ها و مبل‌ها و همه چيزهاي خانه فقير بودند ...» آيا غير از اين است كه دخترك ثروتمند از مفهوم فقر بي‌اطلاع بود؟
2- روزي تابوتي را به گورستان مي‌بردند و گروهي آن را بدرقه مي‌كردند. پسر مرد فقيد به‌دنبال تابوت پدر مي‌رفت و زاري‌كنان مي‌گفت: «پدرجان، امشب تو را در جايي منزل خواهند داد كه نه چراغ دارد، نه فرش، نه آب دارد، نه نان و نه وسيله‌ي گرما.» گدايي با پسر كوچكش در كناري نشسته بودند و به سخنان پسري كه زاري مي‌كرد گوش مي‌دادند. پسرك از پدرش پرسيد: «بابا اين تابوت را به خانه‌ي ما مي‌برند؟»
آيا غير از اين است كه پسرك نه‌تنها مفهوم فقر را مي‌دانست، بلكه آن را به خوبي احساس مي‌كرد؟ (صفحات 81 و 83)
حاصل خدمات ارزشمند و بي‌شمار دكتر محمود بهزاد در زمينه‌ي تعليم و تربيت، پرورش هزاران شاگردي است كه امروز هر كدام خود در ايران و خارج از ايران از جمله استادان و دانشمندان برجسته‌ هستند.
دكتر بهزاد در سال 1341 مامور تاسيس سازمان كتاب‌هاي درسي شد، مدت دو سال رياست اين سازمان را به‌عهده گرفت و مولف نخستين كتاب‌هاي درسي در ايران است. با تلاش ايشان همه‌ي كتاب‌هاي درسي ايران از دوره‌ي ابتدايي تا پايان دوره‌ي متوسطه تاليف و تدوين شد. در اين زمينه استاد بهزاد مي‌گويد:
قبل از اين‌كه اولين كتاب‌هاي درسي را به شكل دستي تنظيم كنم، در كلاس‌هاي درس، معلمان به دانش‌آموزان جزوه مي‌گفتند. هيچ منبع
مشخصي وجود نداشت كه معلمان از روي آن مفاهيم را به بچه‌ها منتقل كنند و بچه‌ها با چه مشقتي مجبور بودند جزوه‌نويسي كنند. در ابتدا تنها هدفم تغيير سيستم جزوه‌نويسي بود و اين‌كه معلمان منبعي براي درس دادن داشته باشند. بعد از آن بود كه با يك گروه 12 نفره براي بررسي كتاب‌هاي غربي به ايالات متحده‌ي آمريكا، فرانسه و انگليس رفتيم. سه ماه آن‌جا بوديم و روي كتاب‌هاي درسي آنان تحقيق مي‌كرديم. معلوم شد كه هدف تاليف كتاب‌هاي درسي بايد با سياست كلي تعليم و تربيت كشور هماهنگ باشد. پس از بازگشت با كمك چند نفر از دوستان دانشمندم كتاب‌هاي درسي را از كلاس 7 تا به 12 به سبك جديد و با تصاوير آموزنده تاليف كرديم (پزشكان گيل، تير 1386، ص 10).
تعليم و تربيت مي‌تواند زندگي متفاوتي خلق كند و معلمان كارآمد نيز واقعاً مي‌توانند زندگي را تغيير دهند. از تربيت به‌معني تغيير رفتار انسان‌ها يا به‌عبارتي انسان‌سازي نيز تعبير شده است (رشيدپور، 1371). هنر معلم تنها اين نيست كه به تدريس بپردازد بلكه يكي از وظايف اساسي معلم اين است كه شوق و ذوق زندگي را در شاگرد بيدار كند و شيوه‌ي درست زندگي كردن را با عمل و رفتارش به او نشان دهد. شايد شما با استادي برخورد داشته‌ايد كه تاثير به‌سزايي در زندگي شما داشته باشد؛ استادي كه با توجه به امكانات شما تشويق‌تان كرده باشد؛ معلمي كه الگو و سرمشق شما در زندگي بوده باشد. خوش‌برخورد بودن استاد بهزاد، فعال و با نشاط بودن، اميدواري و مثبت‌انديشي وي، از ايشان الگو و سرمشق خوبي ساخته بود تا ديگران و به‌ويژه شاگردانش شيوه‌ي درست زندگي را از او ياد بگيرند. وقتي شاگردان استاد بهزاد اين نمونه از رفتارهاي او را مشاهده مي‌كردند عشق و شوق و اشتياق زندگي و فعاليت در آنان مضاعف مي‌شد.
دكتر بهزاد علاوه بر تدريس و تعليم و تربيت دانشجويان، كتاب‌هاي مختلفي در بعضي زمينه‌هاي روان‌شناسي تاليف و ترجمه كرد كه هنوز هم مورد استفاده‌ي دانشجويان و استادان قرار مي‌گيرد. وي در سال 1348 كتاب «روان‌شناسي فيزيولوژيك» اثر كليفورد تي ‌مورگان را ترجمه كرد. دكتر محمود صناعي استاد و رييس وقت موسسه‌ي روان‌شناسي دانشگاه تهران در مقدمه‌ي اين كتاب چنين نوشت:
روان‌شناسي يكي از علوم آزمايشي است و يكي از مهم‌ترين مقدمات آن فيزيولوژي است، به‌خصوص آن قسمت از فيزيولوژي كه در رفتار ما تاثير بيشتر دارد. اين قسمت از فيزيولوژي به اسم روان‌شناسي فيزيولوژيك معروف شده است و از دروس پايه‌ي روان‌شناسي است. تاكنون كتاب درسي‌اي كه دانشجوي دانشگاه را به‌كار آيد در زبان فارسي كمتر وجود داشته است. آقاي دكتر محمود بهزاد كه آثار ايشان در بيولوژي و فيزيولوژي از ترجمه و تاليف معروف است براي نخستين بار دامن همت به كمر زده و رفع اين نقيصه را كرده‌اند. كتاب حاضر كه به همت ايشان به فارسي ترجمه شده است يكي از مهم‌ترين كتب درسي امروز در روان‌شناسي فيزيولوژيك است و هيچ دانشجوي روان‌شناسي را از خواندن آن چاره نيست. استادي دكتر محمود بهزاد در ترجمه‌ي اين كتاب دشوار به فارسي سليس و قابل فهم در خور همه‌گونه تقدير است. دكتر بهزاد با ترجمه‌ي اين كتاب خدمت مهم دانشگاهي انجام داده‌اند. من ترجمه‌ي اين كتاب را يك خدمت بزرگ علمي مي‌دانم و به دكتر بهزاد در زحمت و رنجي كه براي تهيه و به‌خصوص چاپ آن تحمل كرده‌اند صميمانه تبريك مي‌گويم و اميدوارم خدمات ارزنده‌ي ايشان سال‌ها ادامه يابد. اميدوارم كار دكتر بهزاد براي استادان ديگر سرمشق باشد.
كتاب روان‌شناسي فيزيولوژيك در 20 فصل و با عناوين تدوين شده است:
فصل اول: سازوكار پاسخ پيراموني، فصل دوم: سلسله‌ي عصبي مركزي، فصل سوم: فيزيولوژي نرون، فصل چهارم: محيط داخلي، فصل پنجم: حواس شيميايي، فصل ششم: دستگاه بينايي، فصل هفتم: ادراك بينايي، فصل هشتم: شنوايي، فصل نهم: احساس‌هاي سوماتيك، فصل دهم: كنش‌هاي حركتي، فصل يازدهم: هيجان، فصل دوازدهم: خواب، بيدارشدگي، فعاليت، فصل سيزدهم: گرسنگي و تشنگي، فصل چهاردهم: رفتار جنسي، فصل پانزدهم: رفتار غريزي، فصل شانزدهم: شرطي شدن، فصل هفدهم: يادگيري تميزي، فصل هيجدهم: حل مساله، فصل نوزدهم: اختلالات مغزي، فصل بيستم: روان‌شيمي.
كتاب «مغز آدمي از ديدگاه روان‌شناسي» در سال 1356 توسط دكتر بهزاد به نگارش درآمد. بخشي از اين كتاب حاصل سخنراني ايشان در جمع دانشجويان روان‌شناسي دانشگاه تهران در همان سال است. در اين سخنراني ساختارها و كاركردهاي مختلف مغز و ارتباط آن با رفتار به‌خوبي توضيح داده شده است. در مقدمه‌ي اين كتاب، استاد بهزاد به بخش‌هايي از مشكلات دانشجويان در امور آموزشي به‌خوبي اشاره كرده كه شايد هنوز هم اين مشكلات ادامه داشته باشد. در اين مقدمه آمده است كه:
اين درست است كه دانشجويان عموماً عادت به كتاب خواندن ندارند و به همان كتاب يا كتاب‌ها و جزوه‌هاي پلي‌كپي شده‌ي استاد خود قناعت مي‌كنند، اما اين نيز درست است كه هنگامي به‌معني واقعي كلمه دانشجو مي‌شوند كه استاد، آن‌ها را در درسي كه عهده دارد سر ذوق بياورد. غالب دانشجويان درس‌ها را چون بيماري كه بايد دارو بخورد تا درمان گردد به‌زور و با نارضايي خاطر حفظ مي‌كنند و امتحان مي‌دهند و ليسانس مي‌گيرند تا از مزاياي قانوني آن استفاده كنند. دانشجويان غالباً از اين ناراحت‌اند كه بيشتر استادان آن‌ها را دست‌كم مي‌گيرند و به پرسش‌هاي آن‌ها اگر اجازه‌ي پرسش بدهند، پاسخ قانع‌كننده نمي‌دهند.
دكتر بهزاد كتابي با عنوان «پاولف» را از جفري ‌گري به فارسي ترجمه كرد و انتشارات خوارزمي آن را در سال 1362 به چاپ رساند. اين كتاب در هفت بخش تحت عنوان «زمينه‌ي فكري»، «پژوهش‌هاي فيزيولوژيك»، «انعكاس‌هاي شرطي»، «نظريه‌ي شرطي شدن»، «نظريه‌ي پاولف درباره‌ي كار مغز»، «شخصيت و روان آسيب‌شناسي» و «تاثير پاولف» تنظيم شده است. در ابتداي بخش اول اين كتاب همچنين آمده است:
يكي از بزرگ‌ترين معماهايي كه با آن روبه‌رو هستيم چگونگي درك ارتباطات ميان رفتار ذهن و مغز است. هيچ‌كس به‌اندازه‌ي پاولف براي خارج ساختن اين معما از قلمرو فلسفه و كشاندن آن به آزمايشگاه نكوشيده است. پاولف براي اين كار، ميان فيزيولوژي و روان‌شناسي پلي حياتي برقرار ساخت. يعني ميان دو موضوع كه به هنگام آغاز كار پاولف بالقوه از يكديگر جدا بودند ولي اكنون مي‌روند تا در هم ادغام شوند (ص 5).
استاد بهزاد در كتاب «ابعاد انساني نوع آدمي» به برخي از ويژگي‌هاي مهم انسان اشاره كرده است. در اين كتاب چهار ويژگي برجسته‌ي ذهن آدمي يعني خودآگاهي، انديشه‌ي نمادي، انديشه‌ي انتزاعي و آينده‌نگري توضيح داده شده است. در صفحه‌ي 62 اين كتاب آمده است كه:
اما آدمي چند حس سوپرسوماتيك نيز دارد كه به‌وسيله‌ي آن‌ها چيزهايي را ادراك مي‌كند كه گرچه در جهان مادي احساس مي‌شوند ولي ماهيت غيرمادي دارند. اين چند حس عبارت‌اند از حس كنجكاوي، حس اخلاقي، حس زيبايي و حس ديني.
در بخش ديگري از اين كتاب آمده است كه:
از سه ركن ايمني جوامع بشري يعني سنت، دين و قوانين، فقط دين راستين است كه چارچوب ايمني مطمئني براي آدميان فراهم مي‌سازد. زيرا آدمي مي‌تواند از طريق عبادت بين خود و پروردگار رابطه‌اي ناگسستني برقرار سازد. علم برخلاف تصور بدانديشان نه‌تنها سست‌كننده‌ي اعتقادات راستين ديني نيست بلكه خدمات بزرگي به دين كرده است: يكي تصفيه‌ي دين از خرافات آلوده‌ساز و ديگري شناساندن عظمت جهان و آفريننده‌ي بزرگ آن (ص90).
يكي از شاخه هاي روان‌شناسي كه به مطالعه‌ي رفتار گونه‌هاي مختلف جانوري مي‌پردازد «روان‌شناسي تطبيقي»2 نام دارد. روان‌شناسي تطبيقي مطالعه‌ي ‌شباهت‌ها و اختلافات موجود در رفتار انواع موجودات زنده است. گروهي از پژوهشگران به نام «كردارشناسان»3 هستند كه رفتار حيوانات را در محيط طبيعي آن‌ها مورد مطالعه قرار مي‌دهند. استاد دكتر بهزاد در كتاب «روان‌شناسي حيواني» اين رفتارها را مورد بررسي قرار داده است. در همين زمينه دكتر محمود بهزاد با همكاري فرزندش دكتر فرامرز بهزاد كتاب بسيار جالبي از كنراد لورنتس، متخصص در رفتار حيوانات را به نام «هشت گناه بزرگ انسان متمدن» ترجمه كردند. در بخشي از اين كتاب آمده است:
تكنولوژي، علوم شيمي و پزشكي و هر چيزي كه به‌احتمال قوي از رنج آدمي كاسته است، به‌صورتي وحشتناك و معمايي به راه نابودي نوع آدمي مي‌رود و نوع آدمي دارد كاري مي‌كند كه سيستم‌هاي زنده‌ي ديگر هرگز چنان نمي‌كنند و آن اين است كه به دست خود موجبات نابودي‌اش را فراهم مي‌سازد. بدتر از همه اين است كه در اين گيرودار عالي‌ترين و اصيل‌ترين ويژگي‌ها و استعدادهاي انساني كه به‌حق آن‌ها را از مشخصات انساني مي‌شمرند، ظاهراً نخستين قربانيان‌اند. ما كه در كشورهاي متمدن پرجمعيت به‌خصوص در شهرهاي بزرگ زندگي مي‌كنيم ديگر درك نمي‌كنيم كه تا چه اندازه نيازمند محبت قلبي آدميان‌ايم (به‌نقل از كتاب مغز آدمي از ديدگاه روان‌شناسي، 1356، ص 60).
روان‌شناسي تكاملي از رويكردهاي بين‌رشته‌اي روان‌شناسي است كه امروزه اهميت زيادي پيدا كرده است. اين حوزه از روان‌شناسي با خاستگاه يا منشاء زيستي سازوكارهاي رواني ارتباط دارد. انديشه‌ي اساسي در روان‌شناسي تكاملي اين است كه سازوكارهاي رواني هم مثل سازوكارهاي زيستي نتيجه‌ي ميليون‌ها سال تكامل از طريق انتخاب طبيعي است. به اين ترتيب فرض روان‌شناسي تكاملي بر اين است كه سازوكارهاي رواني مبنايي وراثتي دارند و در گذشته احتمال بقا و توليد مثل نياكان ما را افزايش داده‌اند (اتكينسون و هيلگارد، 1385). ارتباط روان‌شناسي با نظريه‌ي تكامل در كتاب استاد بهزاد به نام «تئوري تكامل و روان‌شناسي» بررسي شده است.
موضوع مربوط به تاثير وراثت و محيط يا به‌عبارتي طبيعت و تربيت4 در شكل‌گيري مجموعه رفتارهاي فرد يا شخصيت و به‌ويژه هوش در كتاب «نژاد، هوش، شخصيت» منعكس شده است. اين كتاب را تئودوزيوس دابزانسكي تاليف و دكتر محمود بهزاد ترجمه كرده است. در بخشي از اين كتاب آمده است:
واقع امر اين است كه محيط‌هايي كه مردم در آن به‌سر مي‌برند بي‌نهايت تغييرپذير نيستند بلكه آدمي است كه با استفاده از تكنولوژي، براساس خصوصياتش، محيط‌هاي نو ابداع مي‌كند. يك عطيه‌ي ارثي در محيط‌هاي مختلف فنوتيپ‌هاي متفاوت به وجود مي‌آورد و امكان دارد بعضي از فنوتيپ‌ها مقبول دارندگان آن‌ها و براي جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنند پذيرفتني باشند، بنابراين تندرستي به‌حساب خواهند آمد. يك ژنوتيپ معين ممكن است در محيطي تندرستي به‌بار آورد و در محيط ديگر بيماري يا ناراحتي را باعث شود (صفحات
97 تا 98).
در صفحه‌ي 140 اين كتاب نيز آمده است كه:
آن‌چه آدمي را به‌صورتي چشمگير از ديگر جانداران متمايز مي‌كند ساختمان بدن او نيست بلكه طبيعت رواني، هوشي يا معنوي آدمي است كه وجه تمايز او با ديگر جانداران است. شكل بيني، رنگ پوست و گروه خوني مردمي كه با آن‌ها روبه‌رو مي‌شويم بسيار كمتر از حالت و مشرب، هوش و تماميت آن‌ها اهميت دارند. اين شخصيت آدمي است كه بيشتر مورد توجه است.
دكتر بهزاد در بخش‌هايي از كتاب «تندرستي و شادماني» كه به سال 1384 توسط شركت انتشارات علمي و فرهنگي منتشر شد، به موضوعات روان‌شناسي از جمله «اثر شگفت‌انگيز ذهن بر تندرستي»، «كاربردهاي بيوفيدبك» و «استرس و افسردگي» پرداخته است. در اين كتاب نوشته شده است كه:
مجموع واكنش‌هاي جسمي و ذهني (نيز عاطفي) آدمي در برابر محرك‌هاي ناخواسته، خارجي و داخليِ برهم زننده‌ي ثبات اوضاع محيط داخلي بدن، استرس نام دارد. زندگي هر چه ساده‌تر باشد استرس كمتر است. استرس بر دو نوع است: استرس‌هاي بزرگ و استرس‌هاي كوچك (ميني‌استرس‌ها). استرس‌هاي بزرگ در زندگي هر شخصي به‌ندرت اتفاق مي‌افتند مثل از دست دادن يك عزيز، از دست دادن شغل. آن‌چه بيشتر مورد بحث ماست ميني‌استرس‌ها هستند كه در هر شبانه‌روز بارها آدمي با آن روبه‌رو مي‌شود. ميني‌استرس‌ها مثل استرس انتظار در صف، استرس ناشي از خاموشي ناگهاني برق، استرس ناشي از بلندگو‌ها و صداهاي دلخراش آن‌ها در معابر و استرس ناشي از رانندگان بي‌توجه به مقررات راهنمايي براي عابرها و ديگر رانندگان مي‌باشد. ميني‌استرس‌ها مانند قطره‌هاي آبي كه اگر مدام از ارتفاعي به روي سنگي بچكد، آن را سرانجام سوراخ مي‌كند، بر اثر تكرار آدمي را از پا در مي‌آورند
(صفحات 55 و 56).
آخرين فعاليت‌هاي علمي استاد محمود بهزاد در ارتباط با روان‌شناسي ترجمه‌ي فصل دوم كتاب «زمينه‌ي روان‌شناسي هيلگارد و اتكينسون» است. در فصل دوم اين كتاب كه از جمله كتاب‌هاي اساسي روان‌شناسي است، پايه‌هاي زيست‌شناختي روان‌شناسي مورد بررسي قرار گرفته است. دكتر محمود بهزاد مطالب اين فصل مثل «انتقال سيناپسي»، «ناقل‌هاي پيام عصبي»، «سازمان دستگاه عصبي» و «تعامل ژن‌ها و رفتار» را به‌گونه‌اي ترجمه كرده است كه به‌راحتي مي‌تواند مورد استفاده‌ي دانشجويان و استادان روان‌شناسي و ساير علاقه‌مندان قرار گيرد.

1- body language
2- comparative psychology
3- ethologists
4- nature and nurture

منابع:
-اسميت، ادوارد و همكاران. زمينه‌ي روان‌شناسي هيلگارد و اتكينسون. ترجمه‌ي محمود بهزاد و همكاران. تهران: انتشارات گپ، 1385 -لازم به توضیح است دکتر بهزاد 2 فصل 2 و 4 این کتاب را ترجمه نموده بود، که نگارنده مقاله به اشتباه فقط فصل 2را ذکر کردند
-بهزاد، محمود. روان‌شناسي حيواني. تهران: انتشارات جاويدان، 1355
-بهزاد، محمود. مغز آدمي از ديدگاه روان‌شناسي. تهران: انتشارات جاويدان، 1356
-بهزاد، محمود. علم. رشت: انتشارات طاعتي، 1362
-بهزاد، محمود. ابعاد انساني نوع آدمي. رشت: انتشارات هدايت، 1372
-بهزاد، محمود. تندرستي و شادماني. تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1384
-بهزاد، محمود. مصاحبه با دكتر محمود بهزاد. پزشكان گيل. شماره‌ي 45 (تير 1386). صفحات 9 تا 13
پارسونز، ريچارد؛ هينسون، استفن؛ ساردو- براون، ديبورا. روان‌شناسي تربيتي. ترجمه‌ي حسن اسدزاده و حسين اسكندري. تهران: انتشارات عابد، 1385
دابزانسكي، تئودوزيوس. نژاد، هوش، شخصيت. ترجمه‌ي محمود بهزاد. تهران: انتشارات پويش، بي‌تا
رشيدپور، مجيد. معلم نمونه. تهران: انتشارات كعبه، 1371
گري، جفري الف. پاولف. ترجمه‌ي محمود بهزاد. تهران: انتشارات خوارزمي، 1362
لورنتس، كنراد. هشت گناه بزرگ انسان متمدن. ترجمه‌ي محمود بهزاد و فرامرز بهزاد. تهران: انتشارات زمان، 1358
مورگان، كليفورد تي. روان‌شناسي فيزيولوژيك. ترجمه‌ي محمود بهزاد. تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1367

هیچ نظری موجود نیست: